
آقای تاییچی اونو

دکتر محمد نجار کریمی
همه میدانند که دنیای کسب و کار همیشه یک روند ندارد و هیچ کاری نیست که بالا و پائین نداشته باشد. آنچه اکثر افراد از یاد میبرند این است که در زمان خوشی به فکر اوقات ناخوشی باشند. اکثر افراد در زمان مواجه شدن با بحران تازه به فکر بهبود میافتند در حالی که منابع کافی برای انجام کار ندارند. اجازه بدهید یک مثال بزنم: شما یک نفر آبدارچی در هر ساختمان دارید که کار توزیع چای و قهوه را انجام میدهد و این نفر در تمامی ساختمانهای شما تکرار شده است. برای کاهش این نفرات شما تصمیم میگیرید از دستگاه دوکاره استفاده نمایید و با این کار شما نیاز به هرنفر برای یک ساختمان ندارید و فقط یک نفر کافی است که در طی روز به کل دستگاهها سرکشی کرده و آب آنها را پر نماید. تنها نیاز شما خرید دستگاه دوکاره به تعداد ساختمانهای شما است. اگر در زمانی که وضع کسب و کار خوب نیست به این فکر بیافتید آنگاه منابع مالی شما برای کارهای دیگر در اولویت خواهد بود و شما نمیتوانید این تصمیم را پیش ببرید و از یک بهبود در زمینه نیروی انسانی عقب خواهید افتاد. در این حالت است که یک ضرب المثل ژاپنی میگوید بعضی وقتها هزینه تهیه آرد از نان برنجی بیشتر است.
اگر بدن شما در زمانی که غذا فراوان است به پرخوری عادت کند ترک این عادت در زمان کمبود غذا که انسان به صورت روانی حریصتر میشود بسیار سخت خواهد بود.
باید نیروی انسانی مورد نیاز در زمان انبساط کاری را از محل بهره وری تأمین کرد تا زمانی که دوران عسرت میشود نیروی اضافه بر دوش سازمان نماند.
برخی از سازمانها زمانی که مثلاً سود 30 ٪ کسب میکنند به کاهش هزینههایی که میتواند سود 5٪ حاصل کند بیاعتنا هستند در صورتی که همان سودهای 5٪درصدی میتواند دوران عسرت را قابل تحملتر نماید. یک نکتهای که همیشه باید مد نظر قرار گیرد این است که هرمقدار سود که در هرزمان میتوانیم باید کسب کنیم و منتظر آینده برای کسب سود نمانیم چون ممکن است فرصت بهبود امروز فردا در اختیار ما نباشد. یک مثال دیگر وضعیت را روشنتر میکند: یک خط تولید داریم که سه شیفت در حال تولید برای پاسخ گویی به نیاز بازار است و هر بهبود ما میتواند 10٪نیروی یک شیفت را کاهش دهد در این حالت ما 30٪ صرفهجویی خواهیم داشت. وقتی اوضاع بد میشود ما فقط یک شیفت کاری داریم و با فرض پابرجا ماندن شرایط بهبود صرفهجویی ما حداکثر 10٪ خواهد بود که البته ممکن است با نیروهای اضافهای که روی دست ما مانده این صرفهجویی را هم نداشته باشیم.
یک مثال میگوید فقر شدید آدم را کودن و هوش و حواس را کند میکند. وقتی شرکت با بحران مواجه میشود فقط در فکر بقای خود است و هیچ حرکت اصلاحی را نمیتواند قبول کند. در این حالت عموم افکاری که به ذهن میرسد بیشتر از آنکه بخردانه باشد نابخردانه است.
محمد نجارکریمی
دکتری عالی مدیریت کسبوکار
مدیر ژاپنی ایران
میانگین امتیاز 4.5 / 5. تعداد آرا: 2