مجاب کردن دیگران زمانی که در گمبا حاضریم بسیار سهلتر از زمانی است که راجع به یک موضوع در مکانی غیر از آن بحث شود. معمولاً بحثها خارج از گمبا بسیار طولانی و بیفایده است. وقتی که یک ایده جدید وجود دارد سطوح مختلف در گیربحث بیپایان این قضیه میشوند که آیا این کار فایده دارد یا خیر. دراین حالت تنها راه به تفاهم رسیدن با هم تجربه کردن است.
نکته دیگر این است که افراد تلاش زیادی برای اثبات ایدههای خود دارند و زمانی که تجربهای در بین نباشد امکان متقاعد کردن افراد به اشتباه بوده ایده یشان وجود ندارد لیکن در زمان مشاهده تجربه، افراد سطح پذیرش بالاتری پیدا میکنند. از آنجایی که تمامی افراد حداقل در 50 ٪ مواقع اشتباه میکنند فلذا این پذیرش اشتباه در بین تمامی افراد چرخشی میشود و کسی از این موضوع دلخور نخواهد شد. در حالی که اگر این اتفاق در دفاتر بیافتد افراد مجبورند نظر بالادستی خود را درست دانسته و نظر خود را غلط فرض کنند و آنرا بپذیرند و لذا تعهدی به انجام کاری که به اجبار پذیرفتهاند نخواهند داشت.
در گمبا همه میتوانند هر مقدار که میخواهند سؤال کنند تا موضوع را کاملاً بفهمند. این کار باید عادت شود و کسی در گمبا مراقب سلسله مراتب نباید باشد. این مسأله دو خاصیت دارد: اول اینکه فرد سؤالکننده کار را کاملاً یاد گرفته و میتواند به خوبی به پرسنل خود انتقال دهد دوم اینکه اگر ایده ارائه شده اشکالی داشته باشد که از نظر دور مانده است با این سؤالات آن ایراد مشخص شده و برای آن نیز راه حلی کشف میشود. باید بپذیریم برای اینکه هیچ کدام ما اشتباه برداشت از راه و مسیر انتخاب شده نداشته باشیم نیاز به تجربه مشترک آن مسیر با هم داریم.