برای هر موضوع مهم آن است که آنرا تجربه نمایید. این مسأله باعث میشود که درک شما از مسأله دقیق و درست باشد. مثلاً علم میگوید اگر قطعات تولیدی یک به یک تولید شوند کارائی افزایش مییابد ولی اکثر افراد فکر میکنند که آمادهسازی قطعات منجر به افزایش کارایی خواهد شد. بهترین روش برای اینکه علما و کارگران درک یکسانی از قضیه داشته باشند این است که هرکدام روش دیگری را تجربه نمایند. قطعاً بعد از انجام این آزمایش کارگران متوجه میشوند که روش تولید یک به یک بهره ورتر است. در این حالت کارگران میگویند که کار خستهکننده خواهد شد و آنها نمیتوانند با سرعت یکسان در تمام مدت شیفت کاری قطعات را به صورت یک به یک تولید نمایند. در این حالت باید گفت اولاً باید با تنوع بخشیدن به کار کارگران مثل اجرای TPM از خستگی روحی آنها جلوگیری کرد و ثانیاً میتوان بسته به شرایط کاری سرعت کارگران را کم وزیاد نمود تا از خستگی و یکنواختی کار آنها کاست.
باید به خاطر داشت عدم تجربه یکسان افراد منجر به دیدگاههای متفاوت شده و تا زمانی که دیدگاه افراد یکسان نشود امکان دستیابی به توافق بین آنها غیر ممکن است مگر اینکه بخواهیم از قدرت مافوق استفاده کنیم که در این صورت افراد نظر خواسته شده را انجام میدهند در حالی که رغبتی به آن ندارند و فاقد انگیزه لازم هستند.
پس باید برای اجرای هر ایده جدیدی آنرا در معرض تجربه قرار داد و بهترین تجارب در گمبا صورت میپذیرد. این امر مختصص مسئولین و رؤسا نیست، حتی هنگامی که کارگران فکر میکنند که ایده آنها از کاری که انجام میدهند بهتر است لازم است آنرا در حضور سرپرستانشان تجربه کنند تا ذهن سرپرستان را با ایده بهتر خود همراه نمایند. ذکر این کلمه که طرف مقابل من حرف من را نمیفهمد نه تنها مشکلی را حل نمیکند که باعث افزایش تنشهای کاری وشخصی شده و مستقیماً بر روی بهره وری اثر منفی میگذارد.