مقدمه: تفاوت بزرگ «مشغول بودن» با «اثربخش بودن»
در دنیای مدیریت امروز، اکثر مدیران به شدت مشغول هستند. آنها در جلسات بیپایان شرکت میکنند، به صدها ایمیل پاسخ میدهند و دائماً در حال اطفاء حریقهای عملیاتی هستند. اما سوال کلیدی اینجاست: آیا این «مشغول بودن» به معنای «اثربخش بودن» است؟
پیتر دراکر، پدر علم مدیریت مدرن، در کتاب جریانساز خود «مدیر اثربخش» (The Effective Executive)، پاسخی قاطع به این سوال میدهد: خیر. دراکر استدلال میکند که هوش، سختکوشی یا داشتن کاریزما، لزوماً شما را به یک مدیر اثربخش تبدیل نمیکند. اثربخشی، یک استعداد ذاتی نیست؛ بلکه مجموعهای از عادتها و اصول است که میتوان آنها را یاد گرفت.
این مقاله، هسته اصلی این کتاب کلاسیک را استخراج کرده و به عنوان یک راهنمای عملی برای توسعه فردی مدیران عمل میکند. ما ۵ عادت کلیدی را بررسی خواهیم کرد که رهبران واقعی را از مدیران صرفاً پرمشغله متمایز میکند و به شما کمک میکند تا از تله «مشغولیت» رها شده و به یک مدیر اثربخش واقعی تبدیل شوید.
۱. عادت اول: زمان خود را بشناسید (مدیریت بر کمیابترین منبع)
اولین قدم در مسیر توسعه فردی مدیران، درک این واقعیت است که زمان، کمیابترین و غیرقابل جایگزینترین منبع شماست. دراکر میگوید: “اگر ندانید زمانتان کجا صرف میشود، نمیتوانید آن را مدیریت کنید.”
بیشتر مدیران فکر میکنند میدانند زمان خود را چگونه میگذرانند، اما در واقعیت، درک درستی از آن ندارند. اثربخشی از زمانی آغاز میشود که شما مالک واقعی زمان خود باشید.
فرآیند ۳ مرحلهای دراکر برای مدیریت زمان:
-
ثبت دقیق زمان (Record): اولین قدم، ثبت بیرحمانه واقعیت است. به حافظه خود اعتماد نکنید. به مدت حداقل یک هفته، تمام فعالیتهای خود را در بازههای ۱۵ دقیقهای ثبت کنید. نه آنچه باید انجام میدادید، بلکه آنچه واقعاً انجام دادید. نتیجه این کار معمولاً شوکهکننده است. شما متوجه خواهید شد که بخش عظیمی از زمان شما صرف کارهای کمارزش یا حتی بیهوده میشود.
-
مدیریت و هرس کردن (Manage): پس از ثبت واقعیت، زمان پاکسازی فرا میرسد. هر فعالیت ثبت شده را با این سه سوال بیرحمانه به چالش بکشید:
-
چه اتفاقی میافتد اگر این کار اصلاً انجام نشود؟ (اگر پاسخ «هیچ» است، آن را حذف کنید).
-
کدام یک از این کارها را شخص دیگری میتواند انجام دهد؟ (کارهایی را که در آن بهترین نیستید، تفویض اختیار کنید).
-
من چه کاری انجام میدهم که زمان دیگران را تلف میکند؟ (مثلاً برگزاری جلسات غیرضروری یا ایمیلهای مبهم. آنها را متوقف کنید).
-
-
یکپارچهسازی زمان (Consolidate): مدیران اثربخش میدانند که کارهای مهم ذهنی، نیازمند بلوکهای زمانی بزرگ و پیوسته هستند. کار کردن در بازههای ۱۵ دقیقهای بین جلسات مختلف، فقط منجر به کار سطحی میشود. زمان باقیمانده خود را در بلوکهای بزرگ (مثلاً ۹۰ دقیقهای) یکپارچه کنید و آن را صرف کارهای عمیق و استراتژیک کنید.
۲. عادت دوم: بر روی “آورده” تمرکز کنید (پرسش کلیدی هر مدیر)
مدیران غیراثربخش بر «کار» و «وظایف» خود تمرکز میکنند. آنها نگران تلاشی هستند که صرف میکنند. در مقابل، مدیر اثربخش تمرکز خود را از «تلاش» به «نتایج» تغییر میدهد.
این عادت با یک تغییر ذهنی ساده آغاز میشود: پرسیدن سوال «من چه آوردهای (Contribution) میتوانم داشته باشم که بر عملکرد و نتایج سازمان تأثیر بگذارد؟» به جای «وظایف من چیست؟».
-
فراتر از شرح شغل: تمرکز بر آورده، شما را از مرزهای شرح شغلتان فراتر میبرد. شما دیگر فقط “مدیر مالی” نیستید که گزارش میدهد، بلکه فردی هستید که “بینش مالی لازم برای دو برابر کردن سودآوری” را فراهم میکند.
-
بهبود ارتباطات: این سوال، روابط شما را متحول میکند. شما از همکاران خود میپرسید: “برای اینکه شما در کار خود موفق باشید، به چه آوردهای از جانب من نیاز دارید؟”
-
اثربخشی جلسات: یک مدیر اثربخش جلسهای را بدون پاسخ به این سوال شروع نمیکند: “هدف از این جلسه چیست؟ در پایان این ۹۰ دقیقه، انتظار چه آوردهای را داریم؟”
تمرکز بر آورده، کار شما را مستقیماً به اهداف سازمان گره میزند. این همان جایی است که سیستم سازی کسب و کار به کمک شما میآید؛ سیستمها ابزارهایی هستند که تضمین میکنند “آورده” شما به صورت پایدار و قابل تکرار ارائه شود.
۳. عادت سوم: نقاط قوت را سازنده کنید (اصل اساسی رهبری)
بخش بزرگی از توسعه فردی مدیران صرف تلاش برای برطرف کردن نقاط ضعف میشود. پیتر دراکر معتقد است این کار اتلاف وقت است. یک مدیر اثربخش، انرژی خود را صرف ساختن بر پایه نقاط قوت میکند و نقاط ضعف را بیاثر میسازد.
-
مدیریت بر دیگران (تیم): شما نمیتوانید نقاط ضعف ذاتی افراد را به نقاط قوت تبدیل کنید. اما میتوانید سیستمی بسازید که در آن نقاط ضعف افراد، بیاهمیت باشند.
-
استخدام بر اساس قوت: به دنبال افرادی نباشید که هیچ ضعفی ندارند (چنین افرادی وجود ندارند)، بلکه به دنبال افرادی باشید که در یک حوزه کلیدی، قدرت فوقالعادهای دارند.
-
طراحی شغل: شغلها را برای انسانهای واقعی طراحی کنید، نه ابرقهرمانان. شغل را طوری طراحی کنید که موفقیت در آن به نقطه قوت کلیدی فرد بستگی داشته باشد، نه به مجموعهای از استعدادهای متوسط.
-
-
مدیریت بر خود (خودآگاهی): یک مدیر اثربخش، خودآگاهی عمیقی دارد. او میداند که در چه کارهایی عالی است و در چه کارهایی متوسط. او وقت خود را صرف تبدیل شدن به یک سخنران متوسط نمیکند؛ بلکه بر تحلیل داده که در آن عالی است تمرکز کرده و برای سخنرانیها از یک همکار قوی در این حوزه کمک میگیرد.
-
ارجاع معتبر: مفهوم تمرکز بر نقاط قوت، امروزه توسط موسسات مدرنی مانند موسسه دراکر (Drucker Institute) به عنوان یکی از اصول بنیادین رهبری ترویج میشود.
-
۴. عادت چهارم: اول کارهای مهمتر (هنر تمرکز و شجاعت)
اثربخشی، مترادف «تمرکز» است. مدیران اثربخش میدانند که اگر بخواهند همه کارها را انجام دهند، در نهایت هیچ کار مهمی را انجام نخواهند داد. این عادت، نیازمند چیزی فراتر از تحلیل است؛ نیازمند شجاعت است.
-
تفاوت اولویت (Priority) و اولویتزدایی (Posteriority): بیشتر مدیران در تعیین “اولویتها” (Priorities) خوب هستند. اما مدیران اثربخش در تعیین “اولویتزداییها” (Posteriorities) استادند. یعنی تصمیمگیری شجاعانه در مورد اینکه کدام کارها را نباید انجام داد، کدام پروژهها باید متوقف شوند و کدام فرصتها باید نادیده گرفته شوند.
-
راز تمرکز: راز تمرکز در توانایی گفتن “نه” به کارهای خوب، برای ایجاد فضا برای کارهای عالی است. مدیران اثربخش میدانند که منابع (زمان، پول، استعداد) همیشه محدود هستند و باید آنها را بر روی تعداد بسیار محدودی از فرصتها که بیشترین بازدهی را دارند، متمرکز کرد.
-
تمرکز بر فرصت، نه مشکل: مدیران غیراثربخش زمان خود را صرف حل مشکلات میکنند. مدیران اثربخش زمان خود را صرف بهرهبرداری از فرصتها میکنند. حل مشکلات، شما را به نقطه صفر بازمیگرداند، اما بهرهبرداری از فرصتها، شما را به جلو میبرد.
۵. عادت پنجم: تصمیمگیری اثربخش (یک فرآیند سیستماتیک)
برای دراکر، تصمیمگیری یک رویداد لحظهای نیست، بلکه یک فرآیند دقیق و سیستماتیک است. مدیران غیراثربخش تصمیماتی میگیرند که «قابل قبول» یا «محبوب» باشند. مدیران اثربخش تصمیماتی میگیرند که «درست» باشند.
فرآیند ۵ مرحلهای تصمیمگیری اثربخش:
-
تشخیص ماهیت مشکل: آیا این مشکل یک رویداد منحصربهفرد است یا یک مشکل «ژنتیکی» و تکراری؟ اگر مشکل تکراری است (که اکثر مشکلات هستند)، نباید آن را با یک راهحل موقتی حل کرد، بلکه باید برای آن یک «قانون» یا «سیستم» جدید ایجاد کرد.
-
تعیین مشخصات راهحل: دقیقاً میخواهیم به چه چیزی برسیم؟ حداقل اهداف این تصمیم چیست؟ اگر راهحل نتواند این اهداف را برآورده کند، یک راهحل شکست خورده است.
-
پیدا کردن راهحل «درست» (نه «قابل قبول»): در این مرحله، به دنبال راهحلی باشید که «درست» است، نه راهحلی که همه با آن موافقند یا اجرای آن آسان است.
-
ایجاد تعارض سازنده: تصمیمگیری اثربخش نیازمند اختلاف نظر است. اگر همه در مورد یک موضوع پیچیده به سرعت توافق کنند، یعنی تفکر عمیقی صورت نگرفته است. یک مدیر اثربخش، فعالانه به دنبال دیدگاههای مخالف میگردد تا تمام ابعاد موضوع را ببیند. این مفهوم مستقیماً به اهمیت «تعارض سازنده» در کتاب پنج دشمنی یک تیم مرتبط است.
-
تعبیه کردن اقدام و بازخورد: یک تصمیم تا زمانی که به یک اقدام مشخص (چه کسی، چه زمانی، چه کاری) تبدیل نشود، فقط یک نیت خوب است. مدیر اثربخش، بازخورد و آزمایش در برابر واقعیت را در خود فرآیند تصمیمگیری تعبیه میکند.
نتیجهگیری: اثربخشی یک سفر است، نه یک مقصد
پیام پیتر دراکر واضح است: رهبری و اثربخشی، استعدادی جادویی نیست که با آن متولد شوید. توسعه فردی مدیران یک فرآیند آگاهانه و مبتنی بر نظم و انضباط شخصی است. با تمرین این پنج عادت کلیدی، شما میتوانید کنترل زمان خود را به دست بگیرید، انرژی خود را بر روی نقاط قوت و آوردههای کلیدی متمرکز کنید، شجاعت اولویتبندی را پیدا کنید و تصمیماتی بگیرید که نتایج واقعی ایجاد میکنند. این، مسیر تبدیل شدن از یک مدیر پرمشغله به یک مدیر اثربخش است.
گامی فراتر: از اثربخشی شخصی تا رهبری سطح پنجم
درک و پیادهسازی ۵ عادت «مدیر اثربخش» پیتر دراکر، شما را به یک رهبر شایسته تبدیل میکند. اما گام بعدی در این سفر توسعه فردی رهبران چیست؟
جیم کالینز در کتاب مشهور خود «از خوب به عالی» (Good to Great)، مفهومی به نام «رهبری سطح پنجم» را معرفی میکند. این رهبران، نماد نهایی یک مدیر اثربخش هستند؛ افرادی که ترکیبی متناقض از «تواضع شخصی» و «اراده حرفهای» تزلزلناپذیر دارند. آنها بر روی ساختن سیستمی تمرکز میکنند که مدتها پس از خودشان نیز عالی باقی بماند.
برای یادگیری عمیقتر این مفهوم و ۹ اصل مدیریتی دیگر، خلاصه کاربردی ۱۰ کتاب مرجع مدیریت ما، از جمله کتاب «از خوب به عالی»، را از دست ندهید.
دیگر مقالات ناب
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0









