مدیریت ناب مدیریت کارخانه مدیریت تولید افزایش بهره وری

مدیریت ناب در کارخانه: اتصال استراتژی به اجرا با الهام از راه و رسم تویوتا

0
(0)

این مقاله با بررسی اصل چهاردهم از کتاب «راه و رسم تویوتا»، یک راهنمای عملی برای مدیران کارخانه و رهبران تولید است که به دنبال پیاده‌سازی مدیریت ناب و دستیابی به تعالی عملیاتی هستند.

من بخش خوبی از زندگی حرفه‌ای خود را صرف تلاش برای پاسخ به این پرسش کرده‌ام: ناب (Lean) چیست؟ با اتکا به مطالعاتم در مورد تویوتا، که مدل اصلی این رویکرد است، تلاش کرده‌ام تا از تفاسیر سطحی «ناب» به‌عنوان یک جعبه‌ابزار فراتر بروم.

اخیراً بیشتر به این پرسش علاقه‌مند شده‌ام: چرا ناب؟ هدف چیست؟ آیا «تعالی عملیاتی» چشم‌انداز نهایی است؟ آیا «حذف اتلاف» هدف است؟ در مقاله‌ای که پیش‌تر در theleanmag منتشر شد، گزیده‌ای از کتاب راه و رسم تویوتا، ویرایش دوم را ارائه کردم که بر اصل ۱۴، یعنی اتصال استراتژی به اجرا، تمرکز داشت. آنچه می‌خواهید به آن دست یابید، توسط چشم‌انداز و استراتژی شرکت شما تعریف می‌شود:

اصل ۱۴: راه خود را به سوی آینده از طریق استراتژی جسورانه، چند جهش بزرگ و گام‌های کوچک بسیار بیاموزید.

من استدلال کردم که موفقیت به چیزی بیش از بهبود مستمر فرایندها نیاز دارد و حتی تعالی عملیاتی نیز می‌تواند به شکست منجر شود. هر سازمانی به یک استراتژی برای محصولات و خدماتی که مشتریان را جذب می‌کند، نیاز دارد. ما همچنین به یک استراتژی برای عملیات خود، به‌ویژه در محیط پویای مدیریت کارخانه، نیازمندیم؛ اینکه برای تحقق مدل کسب‌وکارمان به چه قابلیت‌هایی نیاز داریم؟

برای سادگی، بیایید بین استراتژی، که همان مسیر و جهت است، و اجرا، که چگونگی انجام کارها توسط ماست، تمایز قائل شویم. اجرا می‌تواند عالی، خوب یا ضعیف باشد. اگر استراتژی به محصول یا خدمتی منحصربه‌فرد و مفید منجر شود، یا شما انحصار آن را در اختیار داشته باشید، یا عرضه آن محدود باشد، در این صورت اجرا لزوماً نیازی نیست که فوق‌العاده باشد.

 

مدل ارزش‌های رقیب: ابزاری برای همسوسازی استراتژی و توانمندی‌های کارخانه

رابرت کویین در دهه ۱۹۸۰ با «مدل ارزش‌های رقیب» خود، دنیای استراتژی و ارتباط آن با فرهنگ داخلی را روشن ساخت. او با دو بُعد آغاز کرد: کنترل در مقابل انعطاف‌پذیری و درونی در مقابل بیرونی. مفهوم کنترل، مشخصه یک مدل ماشینی (mechanistic) است، در حالی که انعطاف‌پذیری، ویژگی یک مدل سیستم‌های ارگانیک است. تمرکز بیرونی بر محیط است، در حالی که تمرکز درونی بر نحوه اداره عملیات خود شرکت است. کویین این ابعاد را در یک جدول ۲×۲ قرار داد و چهار خانه آن را نام‌گذاری کرد.

از نظر بیرونی، شرکت می‌تواند بر کنترل (اهداف عقلانی) یا انعطاف‌پذیری (سیستم‌های باز) تمرکز کند. از نظر درونی، شرکت می‌تواند به سمت کنترل (فرایند داخلی) یا انعطاف‌پذیری (روابط انسانی) متمایل شود. خب کدام ربع بهتر است؟

پاسخ این است: بستگی دارد. اولاً، «بهترین» به محیط و استراتژی شرکت بستگی دارد. ثانیاً، رقابت بین ارزش‌ها می‌تواند شکسته شود و به پارادوکسی منجر گردد که در آن یک سازمان می‌تواند به‌طور همزمان چیزهای ظاهراً متضادی باشد. برخی از موفق‌ترین سازمان‌ها در چندین حوزه قوی هستند. یک نمودار عنکبوتی را تصور کنید که پروفایلی را به شما می‌دهد که در آن می‌توانید در همه زمینه‌ها ضعیف، در همه زمینه‌ها قوی، یا هر ترکیب دیگری باشید.

من پروفایل تویوتا، شرکت‌های خودروسازی غربی به‌طور سنتی، و تسلا (Tesla) را تخمین زده‌ام. از لحاظ تاریخی، صنعت خودروسازی غرب به استثنای انعطاف‌پذیری، عمدتاً درگیر کنترل بوده است—چه در داخل و چه در خارج. شرکت‌های این صنعت خواهان قوانین، ساختار، اطاعت افراد از دستورات و آزادی برای استخدام و اخراج افراد به میل خود هستند و هدف بیرونی آن‌ها رشد، کسب سود و راضی نگه‌داشتن سهامداران است. برای شرکت‌های خودروسازی غربی، برنامه‌های ناب عمدتاً به‌عنوان ابزاری برای کاهش هزینه در یک بوروکراسی قهرآمیز جذاب بوده‌اند. به نظر می‌رسد استراتژی آن‌ها این است: «از طریق فروش بالا و هزینه پایین، پول در بیاورید.» در حال حاضر، شاهد تغییری در شرکت‌های خودروسازی غربی به سمت نوآوری فناورانه بیشتر در جهت سیستم‌های باز هستیم.

مدیریت ناب مدیریت کارخانه کاهش تولید سیستم تولید تویوتا TPS

نوآوری در تولید: رویکرد تویوتا در مقابل تسلا

تویوتا متفاوت است و من معتقدم که گسترده‌ترین دامنه را در میان خودروسازان دارد. در داخل، «بهبود مستمر» برای تویوتا فرایندهای داخلی با ارزش افزوده بالا را با روابط انسانی قوی ترکیب می‌کند و بدین ترتیب، سطوح بالایی از کنترل را با سطوح بالایی از انعطاف‌پذیری ادغام می‌کند. این کنترل بر فرایندها همان چیزی است که پاول آدلر آن را «بوروکراسی توانمندساز» نامید. شاید تصور شود که آینده به شرکت‌های کاملاً نوآوری تعلق دارد که به هیچ بوروکراسی نیاز ندارند و تنها به تیم‌های درخشان نوآور متکی هستند. این دیدگاه بخش عمده‌ای از کارهایی را که یک شرکت بالغ انجام می‌دهد نادیده می‌گیرد؛ کارهایی که عمدتاً روتین هستند و به مقداری ساختار و ثبات نیاز دارند.

چشم‌انداز جهانی تویوتا سه بخش دارد:

  1. تویوتا جامعه حمل‌ونقل آینده را رهبری خواهد کرد و با امن‌ترین و مسئولانه‌ترین راه‌های جابجایی مردم، زندگی را در سراسر جهان غنی می‌سازد.

  2. ما از طریق تعهدمان به کیفیت، نوآوری بی‌وقفه و احترام به سیاره، تلاش می‌کنیم تا از انتظارات فراتر رفته و با لبخندی پاداش بگیریم.

  3. ما با درگیر کردن استعداد و اشتیاق افرادی که معتقدند همیشه راه بهتری وجود دارد، به اهداف چالش‌برانگیز دست خواهیم یافت.

دو بخش اول بر ربع سیستم‌های باز و نوآوری در محصولات تمرکز دارند. تویوتا می‌خواهد نه در ساخت وسایل نقلیه، بلکه به‌طور گسترده‌تر در حوزه «حمل‌ونقل» پیشرو باشد. برای انجام این کار، تویوتا باید از مسیر محافظه‌کارانه خود فراتر رفته و محصولات پیشگامانه تولید کند، یا حداقل با استارتاپ‌های نوآوری مانند تسلا (Tesla) و ریوین (Rivian) همگام بماند.

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ و قدیمی برای شروعی تازه مانند یک استارتاپ، بیش از حد بوروکراتیک می‌شوند. واحدهای عملکردی مجزا و تصمیم‌گیری‌های دست‌وپاگیر، مصالحه‌ها و تأخیرهایی را ایجاد می‌کنند که استارتاپ‌ها با آن‌ها مواجه نیستند. موفق‌ترین شرکت‌های بزرگ نوآور، شرکت‌هایی «دودست» (ambidextrous) هستند، که اغلب به معنای راه‌اندازی واحدهای کسب‌وکار با مدیریت جداگانه (گاهی اوقات شرکت‌های تابعه) برای انجام توسعه‌های پیشرفته است. جنرال موتورز، شرکت Cruise LLC را به‌عنوان یک شرکت جداگانه با سهام مستقل تأسیس کرد و مایکروسافت سرمایه‌گذاری بزرگی در آن انجام داد. تویوتا نیز شرکت‌های تابعه کاملاً متعلق به خود را تأسیس کرده است: موسسه تحقیقاتی تویوتا (TRI) برای تحقیقات پیشرفته در زمینه رانندگی خودران، و موسسه تحقیقاتی تویوتا-توسعه پیشرفته (TRI-AD) برای رساندن آن تحقیقات از مرحله نمونه اولیه به مرحله پیش‌تولید. هر یک از این نهادها توسط مدیران عامل خارجی با تخصص در رباتیک، هوش مصنوعی و فناوری‌های خودران اداره می‌شوند و هر دو در بالاترین مناصب اجرایی در تویوتا قرار دارند. در سال ۲۰۲۰، تویوتا همچنین یک صندوق سرمایه‌گذاری جهانی ۸۰۰ میلیون دلاری به رهبری TRI-AD ایجاد کرد که بر شرکت‌های در مرحله رشد و توسعه‌دهنده فناوری‌ها و مدل‌های کسب‌وکار جدید تمرکز دارد.

حتی نوآوری نیز می‌تواند از مدیریت ناب برای ارائه محصولات با کیفیت بالا در زمان مقرر بهره‌مند شود. برای مثال، TRI و TRI-AD از سیستم تولید تویوتا (TPS) در توسعه IT استفاده می‌کنند. حجم کدی که اکنون و در آینده باید نوشته شود، آن‌قدر زیاد است که این دو شرکت نمی‌توانند بر اساس مدل‌های مرسومِ نوشتن یک برنامه طولانی و سپس صرف زمان مشابه برای رفع اشکال آن، نیروی کافی استخدام کنند. بنابراین، آن‌ها بر «طراحی کیفیت در محصول» (designing in quality) تمرکز کرده‌اند. مشابه توسعه چابک (agile)، آنها نرم‌افزار را به بخش‌های بسیار کوچک تقسیم کرده و برای هر بخش، آزمون‌های واحد (unit tests) طراحی می‌کنند تا از عملکرد صحیح آن اطمینان حاصل کنند. هر شب تمام کدهای نوشته‌شده در طول روز را کامپایل و آزمایش می‌کنند، به این امید که مشکل جدیدی پیدا نکنند. هنگامی که با مشکلی مواجه می‌شوند، برای جلوگیری از تکرار آن، به «حل مسئله به روش ریشه‌ای» (root cause problem solving) تکیه می‌کنند.

به نظر می‌رسد که قوی بودن در اجرا—یعنی کنترل و انعطاف‌پذیری داخلی—کلید آینده نوآورانه دیجیتال ما نیز هست. از نظر بیرونی، تویوتا در برنامه‌ریزی و دستیابی به اهداف عقلانی بسیار خوب عمل می‌کند، که این امر به ۷۰ سال سودآوری، از جمله ثبت رکوردهای سود در صنعت، منجر شده است؛ این شرکت تنها یک سال زیان‌ده داشته که آن هم در دوران رکود بزرگ بود. استراتژی تویوتا برای آینده از بسیاری جهات جسورانه اما در عین حال عمل‌گرایانه است.

تویوتا با پروژه‌هایی مانند لکسوس (Lexus)، پریوس (Prius) و میرای (Mirai) که پارادایم‌ها را شکستند، و حتی ساخت «شهر بافته‌شده» (Woven City) آینده در دامنه کوه فوجی که به عنوان یک «آزمایشگاه زنده» برای آزمایش فناوری‌های پیشرفته عمل خواهد کرد، سهم خود را در ربع سیستم‌های باز داشته است. پریوس در ابتدا یک ریسک خطرناک و یک پروژه‌ی یقیناً زیان‌ده به نظر می‌رسید، اما پول زیادی به دست آورد و دنیای خودرو را تغییر داد. و در حال حاضر، سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در خودروهای هیدروژنی ممکن است بسیاری را شگفت‌زده کند و بخش مهمی از آینده سازگار با محیط زیست ما باشد. از سوی دیگر، از لحاظ تاریخی، ماشین ناب تویوتا به صورت درونی برای نوآوری تدریجی در مدل‌های جدید و قابل اعتماد تنظیم شده است، بنابراین من آن را در سیستم‌های باز ضعیف‌تر نشان دادم. ربع سیستم‌های باز، حوزه‌ای است که آکیو تویودا، از طریق TRI، TRI-AD و همکاری‌های فناورانه مختلف، بیشترین تلاش را برای تقویت آن انجام می‌دهد.

تسلا در این ارزش‌های رقیب چه رتبه‌ای دارد؟ بر اساس ارزیابی سریع من، تسلا قاطعانه در ربع سیستم‌های باز قرار دارد، در حالی که در سه ربع دیگر فقط به اندازه‌ای که برای ساخت و توزیع محصول لازم است، فعالیت می‌کند. این شرکت نسبتاً تک‌بعدی و در تمام نقاطی که تویوتا قوی است، ضعیف‌تر عمل می‌کند. خوشبختانه، یا به احتمال زیاد طبق برنامه، تسلا دقیقاً در همان حوزه‌ای قوی است که برای استراتژی و سبک رهبری ایلان ماسک واقعاً اهمیت دارد. من همچنین در ربع روابط انسانی به او برای استخدام مهندسان استثنایی که کار نوآوری را به خوبی انجام داده‌اند، اعتبار می‌دهم. ایلان ماسک قطعاً بلندمدت فکر می‌کند و چشم‌اندازی بسیار فراتر از کسب درآمد دارد. «نجات سیاره» و «سکونت در مریخ» اهداف بسیار بلندمدتی هستند. اما تفکر بلندمدت برای تویوتا شامل ساختن یک سازمان یادگیرنده و بسیار سازگار در تمام سطوح داخلی است. و تفکر نوآورانه در تویوتا برای همه، حتی فردی که برف‌پاک‌کن‌ها را نصب می‌کند، کاربرد دارد. هر شرکتی نمی‌تواند مانند یک استارتاپ عمل کند، اما حیاتی است که قابلیت‌های داخلی و چالش‌های خارجی به خوبی با هم همسو باشند.

مدیریت ناب مدیریت کارخانه تولید ناب کاهش هزینه تولید

کاتای بهبود (Improvement Kata): رویکرد علمی تویوتا برای بهبود مستمر

بهبود مستمر اغلب به معنای بهبود تدریجی صرف در خط مقدم، مانند اعضای تیمی که خودرو می‌سازند، در نظر گرفته می‌شود. در تویوتا، این به معنای انجام کاری برای بهبود در هر روز، در تمام سطوح و در تمام کارکردها است؛ شامل چند جهش بزرگ و گام‌های کوچک بسیار. بهبودها در خط مقدم عمدتاً شامل اصلاحات تدریجی فرایندها برای رسیدن به اهداف محلی است. هرچه به سطوح مدیریتی و اجرایی و نقش‌های تخصصی بالاتر می‌رویم، وسعت و مقیاس تغییرات بسیار بزرگ‌تر می‌شود. در تویوتا، بهبودهای پیشگامانه توسط مدیران ارشد که رهبرانی عمل‌گرا هستند، هدایت می‌شود.

اگرچه مقیاس تغییرات متفاوت است، اما شیوه تفکر یکسان است. این موضوع توسط مایک روتر به خوبی توضیح داده شده است که از مطالعه خود بر روی تویوتا، الگوی کاتای بهبود (Improvement Kata) را توسعه داد. هدف این است که با هر مشکل یا هدفی به صورت علمی برخورد شود و تمرکز بر یادگیری از طریق آزمایش باشد، نه پیاده‌سازی راه‌حل‌های آماده. این، ماهیت نوآوری است.

بسیاری از خوانندگان ممکن است با این مدل چهار مرحله‌ای آشنا باشند:

  1. تعیین یک چالش: هدفی که می‌تواند یک پیشرفت بزرگ یا یک هدف بر روی یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI) باشد.

  2. درک وضعیت فعلی: برای نوآوری، این مرحله می‌تواند شامل بررسی محصولات رقبا و نحوه برآورده شدن نیازهای مشتریان در حال حاضر باشد.

  3. تعیین وضعیت‌های هدف: مجموعه‌ای از وضعیت‌های هدف کوتاه‌مدت که یکی پس از دیگری تعیین می‌شوند.

  4. آزمایش و تأمل: برای یادگیری مسیر خود به سوی هر وضعیت هدف.

این را می‌توان به عنوان دنبال کردن یک سری حلقه‌های تودرتوی PDCA تفسیر کرد. این رویکرد درباره آموختن مسیر خود به سوی آینده است، نه تلاش برای پیاده‌سازی مسیر. هر گام یک آزمایش با هدف یادگیری است، هم از فرضیه‌های تأیید شده و هم از فرضیه‌های رد شده. استراتژی، مسیر بلندمدت را فراهم می‌کند که سپس به چالش‌هایی تقسیم می‌شود که از طریق آزمایش به آن‌ها دست می‌یابیم.

همانطور که نمودارها نشان می‌دهند، این مسیر خطی نخواهد بود و با پیچ‌وخم‌هایی همراه است، زیرا ما برای غلبه بر موانع تلاش می‌کنیم. کاری که نباید انجام دهیم، به‌کارگیری تقریباً تصادفی ابزارهای ناب برای حذف اتلاف‌هاست که در نهایت شبیه بازی «موش‌کورک» (whack-a-mole) می‌شود.

در سطح کلان، این فرایند وظایف مدیران ارشد و مدیران میانی را تفکیک می‌کند. مدیران ارشد بر اساس مطالعه گسترده و مشاوره تخصصی، مسیر استراتژیک و چالش‌ها را تعریف می‌کنند، در حالی که مدیران، فرایند کشف را از طریق آزمایش‌های پی‌درپی برای حرکت در این مسیر رهبری می‌کنند. این الگو هم برای بهبودهای پیشگامانه و هم برای بهبودهای روزانه یکسان است. این رویکرد علمی است، زیرا ما بر اساس آزمون و شواهد یاد می‌گیریم، نه اینکه از قبل فرض کنیم می‌دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد.

نتیجه‌گیری: از تئوری تا عمل با راه و رسم تویوتا

همانطور که در این مقاله از جف لایکر خواندیم، موفقیت در مدیریت کارخانه و پیاده‌سازی مدیریت ناب، فراتر از ابزارها و تکنیک‌هاست. این موفقیت ریشه در یک فلسفه عمیق و تفکر علمی برای حل مسئله و بهبود مستمر دارد که در «راه و رسم تویوتا» به اوج خود رسیده است.

این مقاله تنها گوشه‌ای از اقیانوس دانش ارائه شده در کتاب کلیدی «راه و رسم تویوتا» (The Toyota Way)، اثر جفری لایکر بود. برای کمک به شما در درک عمیق‌تر این اصول و تسریع در پیاده‌سازی آن‌ها، تیم ما یک چکیده حرفه‌ای و جذاب از این کتاب ارزشمند آماده کرده است.

ما این خلاصه کاربردی را به صورت کاملاً رایگان در اختیار شما قرار می‌دهیم تا بتوانید در کوتاه‌ترین زمان به مفاهیم اصلی آن مسلط شوید. علاوه بر این، با مراجعه به بخش کتابخانه ما، به خلاصه‌ای از ۹ کتاب برتر و ضروری دیگر در حوزه مدیریت نیز دسترسی خواهید داشت.

برای دریافت رایگان خلاصه کتاب «راه و رسم تویوتا» و مشاهده سایر منابع، همین حالا روی لینک زیر کلیک کنید:

دیگر مقالات ناب

منبع: Kaizen Made Easy

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *