طنین شعارها و ضرورت اقدام عملی
در سالهای اخیر، فضای اقتصادی ایران شاهد تاکید مستمر بر مفاهیمی چون “جهش تولید”، “رونق تولید” و “سرمایهگذاری مولد” بوده است. تمرکز رهبران کشور بر اتکا به توانمندیهای داخلی و بهرهگیری از سرمایههای ملی، بیانگر یک نگاه راهبردی برای دستیابی به استقلال و اقتدار اقتصادی است. این نگاه، ریشه در این واقعیت دارد که قدرت واقعی، از درون میجوشد و همانگونه که در فرهنگ ما نیز ریشه دارد، نباید به امید دیگران نشست.
اما فراتر از اهمیت این رویکردها، سوال اساسی که ذهن هر مدیر دلسوز و فعال اقتصادی را به خود مشغول میدارد، این است: چگونه؟ چگونه میتوان این مفاهیم کلان را به واقعیتی ملموس در کف کارخانهها و واحدهای تولیدی تبدیل کرد؟ “جهش کوانتومی” در تولید دقیقاً چه مشخصات و الزاماتی دارد؟ آیا صرفاً افزایش آمار مد نظر است یا تحولی بنیادین در بهرهوری، کیفیت، هزینه تمام شده و در نهایت، رقابتپذیری؟

جایگاه صنعت در اقتدار ملی و چالش پیشرو
نگاهی به اقتصادهای پیشرو جهان، به وضوح نشان میدهد که قدرت و ثروت ملی آنها، پیوندی ناگسستنی با قدرت شرکتها و کارخانههایشان دارد. آمریکا با غولهای فناوری و خودروسازیاش، آلمان با برندهای مهندسی دقیق، کره جنوبی با صنایع الکترونیک و خودرو، و ژاپن با پیشتازی در کیفیت و بهرهوری، همگی این واقعیت را فریاد میزنند که کارخانههای تراز اول، ستون فقرات اقتصاد ملی و نماد غرور ملی هستند.
در کشور ما نیز، علیرغم تاکید بر شعارها، گاه شاهد فاصلهای معنادار بین حرف و عمل هستیم. تکرار عناوین توسط برخی مسئولان کافی نیست. وظیفه سیاستگذاران و نهادهای متولی، تدوین و ارائه “برنامههای عملیاتی” شفاف، قابل اندازهگیری و زمانبندی شده برای تسهیل و راهبری این جهش است. باید از وزارتخانههای کلیدی چون صمت و نهادهای مشاورهای مرتبط، نقشه راه اجرایی مطالبه کرد. از سوی دیگر، مدیران صنعتی و صاحبان کسبوکارها نیز نمیتوانند منتظر بمانند؛ آنها باید خود پیشگام اقدام و عمل باشند.
انتخاب مسیر تحول: کدام الگو راهگشاست؟
برای تحقق جهش، نیازمند انتخاب یک الگوی مدیریتی و عملیاتی مناسب هستیم. به طور کلی، سه سبک غالب مدیریتی در دنیا قابل تشخیص است:
- سبک آمریکایی (تمرکز بر “چرا” – Why): تاکید بر چشماندازهای بلندپروازانه، استراتژیهای رقابتی و پاسخ به چراییِ لزوم پیشتازی و رهبری در بازار.
- سبک اروپایی (تمرکز بر “چه” – What): تاکید بر استانداردها، مدلهای تعالی (مانند EFQM) و ارائه شواهد مبنی بر انطباق با الزامات و بهترین تجارب تعریفشده (مانند انواع گواهینامههای ISO).
- سبک آسیایی/ژاپنی (تمرکز بر “چگونه” – How): تمرکز عمیق بر فرآیندهای اجرایی، حذف سیستماتیک اتلافها (مودا)، افزایش بهرهوری گامبهگام، تضمین کیفیت در مبدا و درگیر کردن تمام کارکنان در بهبود مستمر (کایزن). این سبک، که با تفکر ناب (Lean) و سیستم تولید تویوتا (TPS) شناخته میشود، به دنبال پاسخهای عملی برای “چگونه بهتر انجام دادن کارها” است.

چرا تمرکز بر “چگونه؟” برای جهش تولید ایران حیاتی است؟
در شرایط کنونی اقتصاد ایران، که نیازمند استفاده بهینه از منابع موجود و دستیابی به نتایج سریع و ملموس هستیم، الگویی که بر “چگونه” تمرکز دارد، راهگشاتر به نظر میرسد. انگیزههای کلان (“چرا”) و استانداردهای عمومی (“چه”) لازم هستند، اما کافی نیستند. ما به دانش عملیاتی و متدولوژی اجرایی نیاز داریم که به ما بگوید چگونه بهرهوری را به طور واقعی بالا ببریم، چگونه کیفیت را به صورت پایدار بهبود دهیم و چگونه هزینهها را به طور هوشمندانه مدیریت کنیم. جالب آنکه، کارآمدی بالای رویکرد “چگونه محور” ژاپنی تا حدی بوده که بسیاری از شرکتهای موفق آمریکایی و اروپایی نیز آن را به عنوان الگوی عملیاتی خود برگزیدهاند.
ایران، با ظرفیتهای انسانی و صنعتی قابل توجه، این پتانسیل را دارد که بار دیگر در مسیر تبدیل شدن به یک قدرت صنعتی منطقهای و حتی فرامنطقهای گام بردارد.
نقشه گنج بومی: راهکاری اثباتشده برای کارخانه ایرانی
تجربیات گسترده حاصل از سه دهه تحقیق، بررسی میدانی مدلهای تعالی تولید در سطح جهانی (از ژاپن تا اروپا و آمریکا) و پیادهسازی عملی پروژههای بهبود در صدها کارخانه ایرانی با صنایع مختلف، منجر به توسعه یک مدل بومیسازی شده و جامع برای تعالی تولید کارخانه ایرانی شده است. این الگو، با الهام از اثربخشترین سیستمهای جهانی (خصوصاً رویکرد عملیاتی و “چگونه محور” ژاپنی) و تطبیق آن با فرهنگ و ویژگیهای صنعت ایران، یک نقشه راه عملیاتی و گام به گام ارائه میدهد.
ویژگی بارز این نقشه راه، تمرکز بر نتایج سریع و قابل اندازهگیری است. تجربیات متعدد نشان داده که با پیادهسازی صحیح این الگو، دستیابی به بهبود دو رقمی در شاخصهای کلیدی بهرهوری (مانند ۱۰٪ در یک بازه ۹۰ روزه) کاملاً امکانپذیر است. از این رو، میتوان ادعا کرد که اثربخشترین شکل “سرمایهگذاری در تولید”، سرمایهگذاری بر روی دانش، سیستمسازی و پیادهسازی چنین الگوهای پیشرفته تولید و کیفیتی است؛ چرا که پتانسیلهای عظیم پنهان در دل فرآیندهای موجود را با کمترین نیاز به سرمایهگذاری فیزیکی جدید، فعال میسازد.
احیای افتخارات گذشته با نگاه به آینده
با پیادهسازی چنین سیستمهای یکپارچهای، میتوانیم شاهد احیای نامهای پرافتخار صنعت ایران در سطح جهانی باشیم. خاطره کیفیت و محبوبیت برندهایی چون ایران ناسیونال، مینو، کفش ملی، پارس، ارج و آزمایش که روزگاری بازارهای منطقه و حتی اروپا را هدف گرفته بودند، فراموشنشدنی است. آن موفقیتها اتفاقی نبودند، بلکه حاصل مدیریت کارآمد و تمرکز بر کیفیت و تولید در زمان خود بودند. امروز نیز میتوان با ابزارها و دانش نوین، آن افتخارات را تکرار و حتی از آن فراتر رفت.
چالش اصلی پیشرو: فراتر از دانش، اراده عمل
شاید مهمترین مانع در مسیر تحقق جهش تولید، کمبود دانش یا الگو نباشد. تجربه نشان میدهد چالش اصلی، در لایه مدیریتی و اجرایی نهفته است. مدیرانی که یا دانش و مهارت کافی برای پیادهسازی عملیاتی این سیستمهای تحولآفرین را ندارند، یا متاسفانه انگیزه، جسارت و اراده لازم برای کار سخت، پیگیر و جهادی را از خود نشان نمیدهند و به حفظ وضع موجود یا بهبودهای سطحی اکتفا میکنند.
راه حل نهایی: اقدام هوشمندانه با نقشه راه عملی
خوشبختانه، طرحها و برنامههای عملیاتی مدون و اثباتشدهای (مانند برنامه ۹۰ روزه با هدف بهبود ۱۰٪ بهرهوری) برای تحقق این جهش و تبدیل شعار به عمل در کشور وجود دارد که توسط متخصصان و پیشگامان سیستمسازی ناب در ایران قابل ارائه و پیادهسازی است. این برنامهها، نقشه راه دقیقی هستند که “چگونه” رسیدن به نتایج ملموس را قدم به قدم نشان میده دهند.
اما نکته کلیدی اینجاست: بهترین نقشهها و برنامهها نیز نیازمند مدیران و رهبرانی عملگرا، باانگیزه و دغدغهمند هستند تا اجرا شوند. مدیرانی که پیشرفت کارخانه و سربلندی ایران را اولویت اصلی خود بدانند و حاضر باشند برای آن تلاش کنند. همانند آن مهندس کرهای که باور داشت: “برای خانوادهام حقوق میگیرم، اما برای کشورم کار میکنم.” این تعهد و عِرق ملی و سازمانی، نیروی محرکهای است که هر مانعی را از پیش رو برمیدارد.
سخن پایانی:
“جهش تولید” و دستیابی به کارخانهای در تراز جهانی، یک آرمان دستیافتنی است. کلید آن، عبور از کلیگویی و شعار، و تمرکز بر “چگونه”های عملیاتی با استفاده از الگوهای اثباتشده و بومیسازی شده است. انتخاب مسیر درست و همراهی با متخصصان باتجربه، میتواند این سفر را کوتاه، سریع و اثربخش نماید. آینده صنعت ایران، در دستان مدیران و کارآفرینان عملگرای امروز است.
نویسنده: محمد نجارکریمی
بنیانگذار و مربی ارشد کلینیک تخصصی صنعت – مدیر ناب
اگر شما هم به دنبال راهی واقعی و قابل اجرا برای تحقق جهش تولید در سازمان یا کارخانه خود هستید، وقت آن رسیده که دانش را به عمل تبدیل کنید.
در دورهی توفان تولید، نهتنها یاد میگیرید چگونه بهرهوری را در ۴ روز آموزش عملی و ۹۰ روز کوچینگ تخصصی تا ۱۰٪ افزایش دهید، بلکه با ابزارها و چکلیستهای اجرایی، مستقیماً در بطن تولید تغییر ایجاد خواهید کرد.
یا اگر مایل به مطالعهی دقیقتر مسیر توسعه کارخانههای موفق هستید، پیشنهاد میکنیم کتاب ۷ خان مدیریت کارخانه را از این لینک مرور کنید؛ راهنمایی کاربردی برای عبور از چالشهای واقعی مدیریت تولید در ایران.
دیگر مقالات تخصصی کلینیک مدیر ناب
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0