شاخصهای بهرهوری
شاخصهای بهرهوری، استانداردها یا اعدادی هستند که برای ارزیابی کمی میزان کارایی یک سازمان یا شرکت در استفاده از منابع برای تولید نتایج به کار میروند. شاید بسیاری از شما با خود فکر کنید، “اصطلاح شاخص بهرهوری را شنیدهام، اما نمیدانم چگونه به طور مشخص از آن استفاده کنم.” این مقاله توضیحی دقیق در مورد اهمیت شاخصهای بهرهوری در صنعت تولید، و همچنین انواع و نحوه محاسبه آنها ارائه میدهد. با مطالعه این مقاله، به مزایای روشنی دست خواهید یافت:
- یاد میگیرید چگونه شاخصهای بهرهوری را به درستی درک کرده و از آنها استفاده کنید.
- با انواع شاخصهای بهرهوری و نحوه محاسبه آنها آشنا میشوید.
- یاد میگیرید چگونه با استفاده از شاخصهای بهرهوری، کارایی کسبوکار را ارزیابی کنید.
از طریق این مقاله، دیدگاه جدیدی نسبت به بهبود بهرهوری کسب خواهید کرد و یک سایت تولیدی قوی و رقابتی ایجاد خواهید نمود.
شاخصهای بهرهوری چیست؟
شاخصهای بهرهوری، استانداردهای عددی هستند که برای کمیسازی و ارزیابی میزان کارایی یک شرکت یا سازمان در استفاده از منابع محدود و تولید نتایج به کار میروند. اینها دادههای مهمی هستند که به عنوان راهنما برای استراتژیهای مدیریتی و بهبودهای در محل (on-site) عمل میکنند و به ویژه در صنعت تولید، شاخصی ضروری برای بهبود کارایی عملیاتی، کاهش هزینهها و تقویت رقابتپذیری محسوب میشوند. مفهوم اساسی با فرمول "خروجی ÷ ورودی"
بیان میشود که نشان میدهد چه میزان ارزش نسبت به منابع سرمایهگذاری شده ایجاد شده است. با استفاده از این شاخص، مدیران و مدیران کارخانه میتوانند اتلاف در فرآیند تولید را شناسایی کرده، تخصیص منابع را بهینه کنند و عملکرد کسبوکار را بهبود بخشند. شاخصهای بهرهوری همچنین به عنوان ابزاری برای شفافسازی (visualization) مفید هستند و به تسهیل ارتباط روان با تیمهای میدانی کمک میکنند.
تفاوتها با مدیریت تولید و برنامهریزی تولید
شاخصهای بهرهوری، کنترل تولید و برنامهریزی تولید همگی مفاهیم مهمی در صنعت تولید هستند، اما تفاوتهای آشکاری در نقشهایشان وجود دارد.
- کنترل تولید فعالیتی است که بر کل فرآیند تولید نظارت دارد و آن را هماهنگ میکند تا محصولات به طور کارآمد و طبق برنامه تولید شوند.
- برنامهریزی تولید، از سوی دیگر، بر طراحی برنامههای تولید مشخص و منابع مورد نیاز از پیش تمرکز دارد.
- شاخصهای بهرهوری استانداردهایی برای کمیسازی و ارزیابی نتایج و کارایی این فعالیتها هستند.
به عنوان مثال، مدیریت تولید شامل بررسی پیشرفت فرآیند و مدیریت موجودی است، در حالی که برنامهریزی تولید شامل تعیین تخصیص منابع بر اساس پیشبینی تقاضا است. نتایج از طریق شاخصهای بهرهوری اندازهگیری میشوند که حوزههای بهبود در محل و جهتگیری استراتژیهای کسبوکار را روشن میکنند.
ویژگی | شاخصهای بهرهوری | مدیریت تولید | برنامهریزی تولید |
---|---|---|---|
نقش اصلی | اندازهگیری و ارزیابی | اجرا و نظارت | برنامهریزی استراتژیک |
بازه زمانی | گذشته تا حال | حال حاضر | آینده |
هدف اصلی | بهبود کارایی و ارزیابی عملکرد | تولید طبق برنامه | تعیین منابع مورد نیاز و برنامه زمانبندی |
سناریوهای استفاده | تحلیل نتایج، تدوین استراتژی کسبوکار | مدیریت فرآیند، تنظیم موجودی | پیشبینی تقاضا، تخصیص منابع |
شاخصهای بهرهوری رایج و روشهای محاسبه آنها
برای اندازهگیری دقیق بهرهوری در صنعت تولید، استفاده از انواع شاخصها اهمیت دارد. این شاخصها به عنوان اطلاعات عینی برای مدیران کارخانه و مدیران اجرایی هنگام تصمیمگیری ضروری هستند. با انتخاب شاخصهای مناسب و اندازهگیری منظم آنها، میتوانید کارایی فرآیند تولید خود را بهبود بخشیده و تخصیص منابع مدیریتی را بهینه کنید. در ادامه، شاخصهای بهرهوری که در صنعت تولید اهمیت ویژهای دارند و نحوه محاسبه آنها را توضیح خواهیم داد. ویژگیهای هر شاخص را درک کنید و آنها را متناسب با وضعیت شرکت خود به کار بگیرید.
بهرهوری نیروی کار (Labor Productivity)
بهرهوری نیروی کار شاخصی از خروجی تولید شده توسط کارگران تقسیم بر مقدار نیروی کار است و برای اندازهگیری کارایی نیروی کار یک شرکت اهمیت دارد. دو نوع اصلی بهرهوری نیروی کار وجود دارد: “بهرهوری فیزیکی نیروی کار” و “بهرهوری ارزش افزوده نیروی کار”.
-
بهرهوری فیزیکی نیروی کار (Physical Labor Productivity) این شاخص نشاندهنده مقدار تولید در واحد زمان است و کارایی فعالیتهای تولیدی را اندازهگیری میکند. فرمول آن
"تولید / نیروی کار"
است. این شاخص در ارزیابی کارایی کارگران در یک خط تولید یا فرآیند خاص مفید است. -
بهرهوری ارزش افزوده نیروی کار (Value-added labor productivity) این شاخص ارزش افزوده تولید شده توسط کارگران تقسیم بر مقدار نیروی کار است و نشان میدهد یک شرکت چه میزان ارزش افزوده تولید میکند. فرمول آن
"ارزش افزوده ÷ حجم نیروی کار"
است. برای ارزیابی توانایی یک شرکت در ایجاد ارزش استفاده میشود.
بهرهوری نیروی کار شاخص مهمی است که شرکتها را قادر میسازد بدون افزایش ساعات کاری، به نتایج کارآمدی دست یابند. علاوه بر این، افزایش بهرهوری به ازای هر کارگر در بهبود تعادل کار و زندگی و افزایش رقابتپذیری شرکت نیز مؤثر خواهد بود.
بهرهوری سرمایه (Capital Productivity)
بهرهوری سرمایه شاخصی است که اندازهگیری میکند سرمایه شرکت، مانند ماشینآلات، تجهیزات و زمین، با چه کارایی ارزش افزوده ایجاد میکند. فرمول آن "بهرهوری سرمایه = ارزش افزوده ÷ داراییهای ثابت مشهود"
است. این شاخص برای ارزیابی کارایی استفاده از سرمایه و بررسی بهینهسازی سرمایهگذاری و تخصیص منابع مفید است. به عنوان مثال، اگر معرفی تجهیزات پیشرفته باعث افزایش ارزش افزوده شود، بهرهوری سرمایه افزایش مییابد. با این حال، اگر سرمایهگذاری بیش از حد افزایش یابد، خطر کاهش بهرهوری سرمایه وجود دارد، بنابراین تعادل مهم است. در صنعت تولید، نیاز به بهبود این شاخص از طریق اقداماتی مانند افزایش نرخ بهرهبرداری و فرکانس استفاده، و بهروزرسانی تجهیزات فرسوده وجود دارد. بهرهوری سرمایه همچنین در تحلیل مالی استفاده میشود و به عنوان معیاری برای ارزیابی سودآوری و کارایی سرمایهگذاری شرکت، شاخصی ضروری برای مدیران اجرایی شرکت و مدیران کارخانه است.
بهرهوری ارزش افزوده (Value-added productivity)
بهرهوری ارزش افزوده شاخصی است که از تقسیم ارزش افزوده ایجاد شده توسط شرکت بر منابع مدیریتی (مانند نیروی کار و سرمایه) استفاده شده به دست میآید. فرمول آن "بهرهوری ارزش افزوده = ارزش افزوده ÷ منابع ورودی"
است. ارزش افزوده در اینجا به ارزش واقعی ایجاد شده توسط شرکت اشاره دارد که با کسر ورودیهای میانی مانند هزینههای مواد اولیه و هزینههای برونسپاری از درآمد فروش محاسبه میشود. این معیار به ویژه در تولید اهمیت دارد زیرا اندازهگیری میکند که شما چه میزان ارزش اضافه میکنید، نه فقط چه مقدار تولید میکنید. به عنوان مثال، اگر ارزش افزوده همان محصول از طریق استفاده از فناوری پردازش پیشرفته افزایش یابد، این شاخص نیز بهبود خواهد یافت. تحلیل این ارقام امکان تصمیمگیری استراتژیک مانند تغییر به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر یا بهبود فرآیندهای تولید را فراهم میکند.
بهرهوری کل عوامل (Total factor productivity – TFP)
بهرهوری کل عوامل (TFP) شاخصی است که بهرهوری کلی را اندازهگیری میکند، شامل نه تنها منابع ورودی مانند نیروی کار و سرمایه، بلکه عوامل نامشهود مانند نوآوری فناورانه و کارایی. فرمول محاسبه آن "TFP = ارزش افزوده ÷ (ورودی نیروی کار + ورودی سرمایه)"
است. این شاخص برای ارزیابی نتایجی استفاده میشود که صرفاً با افزایش یا کاهش ورودیها قابل توضیح نیستند. TFP به ویژه در صنعت تولید اهمیت دارد. به عنوان مثال، اگر کارایی تولید از طریق معرفی فناوریهای تولید جدید یا بهبود فرآیندها بهبود یابد، این به عنوان افزایش در TFP منعکس خواهد شد. با استفاده از این شاخص، میتوانید بفهمید که نوآوریهای فناورانه و بهبودهای مدیریتی شما چقدر خوب کار میکنند و تصمیمات استراتژیک برای تقویت رقابتپذیری خود اتخاذ کنید. علاوه بر این، TFP برای ارزیابی رقابتپذیری در سطح صنعت و بینالمللی استفاده میشود و یک معیار عینی برای درک موقعیت شرکت شما فراهم میکند.
نرخ ارزش افزوده به فروش (Sales value added rate)
نرخ ارزش افزوده شاخصی است که نشان میدهد یک شرکت چه میزان ارزش افزوده نسبت به فروش خود ایجاد میکند. این معیار درصد ارزشی را که یک شرکت خود ایجاد میکند اندازهگیری کرده و برای ارزیابی سودآوری استفاده میشود. فرمول آن "نرخ ارزش افزوده به فروش = ارزش افزوده ÷ فروش × 100"
است. در تولید، فرآیند پردازش مواد اولیه برای افزودن ارزش مهم است و این شاخص میتواند نتایج آن فرآیند را کمیسازی کند. به عنوان مثال، شرکتهایی که فناوری پیشرفتهتر یا محصولات منحصر به فرد ارائه میدهند، تمایل دارند نرخ ارزش افزوده به فروش بالاتری داشته باشند. با تحلیل این ارقام، میتوان اقدامات مشخصی را که منجر به بهبود ساختار درآمد و تقویت رقابتپذیری میشود، بررسی کرد. علاوه بر این، اگر نرخ ارزش افزوده به فروش پایین باشد، نیاز به بهبود از طریق کاهش هزینه و بهبود کارایی وجود دارد.
نسبت تجهیزات به نیروی کار (Labor equipment ratio)
نسبت تجهیزات به نیروی کار شاخصی از میزان داراییهای ثابت مشهود تخصیص یافته به ازای هر کارمند است و برای ارزیابی کارایی سرمایهگذاری شرکت استفاده میشود. فرمول آن "نسبت تجهیزات به نیروی کار = داراییهای ثابت مشهود ÷ تعداد کارکنان × 100"
است، که در آن داراییهای ثابت مشهود شامل زمین، ساختمان، ماشینآلات و غیره میشود. نسبت تجهیزات به نیروی کار رقمی است که برای ارزیابی بهرهوری و کارایی شرکت استفاده میشود. به عنوان مثال، نسبت بالای تجهیزات به نیروی کار معمولاً نشاندهنده افزایش اتوماسیون یا سرمایهگذاریهای بزرگ است. با این حال، نسبت بالای تجهیزات به نیروی کار لزوماً با بهرهوری بالا برابر نیست. همچنین لازم است نرخ بهرهبرداری تجهیزات، سطح فنی و مهارتهای کارکنان را در نظر گرفت. برای بهبود نسبت تجهیزات به نیروی کار، سرمایهگذاری استراتژیک و استفاده مؤثر از امکانات موجود اهمیت دارد. علاوه بر این، با بهبود مهارتهای کارکنان و ترویج چندمهارتی، میتوانید نرخ بهرهبرداری از تجهیزات را افزایش داده و کارایی تولید را بهبود بخشید.
نسبت گردش داراییهای ثابت مشهود (Tangible fixed asset turnover ratio)
نسبت گردش داراییهای ثابت شاخصی است که نشان میدهد یک شرکت با چه کارایی از داراییهای ثابت خود، مانند تجهیزات و ماشینآلات، برای ایجاد فروش استفاده میکند. هر چه این رقم بالاتر باشد، استفاده از داراییهای ثابت کارآمدتر است. نحوه محاسبه: "گردش داراییهای ثابت مشهود = فروش ÷ داراییهای ثابت مشهود"
برای مدیران اجرایی تولید و مدیران کارخانه، این شاخص عامل مهمی در ارزیابی کارایی سرمایهگذاریها است. به عنوان مثال، اگر گردش پایین باشد، باید به فکر بهبود نرخ بهرهبرداری تجهیزات و واگذاری داراییهای غیر ضروری باشید. از سوی دیگر، نرخ گردش بیش از حد بالا ممکن است نشاندهنده فرسودگی یا بار بیش از حد تجهیزات باشد. بررسی منظم این شاخص برای تعیین زمان مناسب برای بهروزرسانی یا توسعه تجهیزات مهم است.
بهرهوری مواد (Material Productivity)
بهرهوری مواد معیاری است که نشان میدهد مواد خام با چه کارایی به محصولات نهایی تبدیل میشوند. ما اتلاف مواد خام را به حداقل میرسانیم و اندازهگیری میکنیم که منابع با چه کارایی مورد استفاده قرار میگیرند. روش محاسبه: "بهرهوری مواد = خروجی محصول ÷ ورودی مواد خام"
بهرهوری مواد شاخص مهمی است که مستقیماً کارایی استفاده از مواد خام را منعکس میکند. بهرهوری بالای مواد به معنای اتلاف کمتر مواد خام و فرآیندهای تولید کارآمد است. راههای مؤثر برای بهبود این شاخص شامل بهینهسازی فرآیند تولید، بهبود بازدهی (yield) و کاهش نرخ نقص است.
نرخ تحقق برنامه (Plan achievement rate)
نرخ تحقق برنامه شاخصی است که نشان میدهد نتایج واقعی تا چه حد در مقایسه با برنامههای تولید و فروشی که از پیش تعیین شدهاند، محقق شدهاند. در صنعت تولید، نرخ تحقق برنامه شاخص مهمی برای اندازهگیری دقت و کارایی مدیریت تولید است. نرخ تحقق برنامه را میتوان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد: "نرخ تحقق برنامه = (نتیجه واقعی ÷ ارزش برنامهریزی شده) × 100"
نتیجه واقعی در اینجا به مقدار واقعی تولید شده یا فروخته شده اشاره دارد. همچنین، ارزش برنامهریزی شده، مقدار هدف برنامه تولید یا برنامه فروشی است که از پیش تعیین شده است. نرخ تحقق برنامه برای اهداف مختلفی مانند بهبود دقت برنامههای تولید، بهینهسازی مدیریت موجودی و بهبود مهلتهای تحویل استفاده میشود.
بهرهوری تجهیزات (Equipment Productivity)
بهرهوری تجهیزات شاخصی است که نشان میدهد چه میزان نتیجه (حجم تولید یا فروش) از طریق سرمایهگذاری در تجهیزات حاصل شده است. در صنعت تولید، تجهیزات عنصری حیاتی هستند که پایه فعالیتهای تولیدی را تشکیل میده دهند و بهبود بهرهوری تجهیزات مستقیماً منجر به بهبود سودآوری میشود. بهرهوری تجهیزات به یکی از روشهای زیر محاسبه میشود:
- هنگام ارزیابی بر اساس ارزش پولی:
"بهرهوری تجهیزات = میزان فروش ÷ میزان سرمایهگذاری در تجهیزات"
یا"میزان ارزش افزوده ÷ میزان سرمایهگذاری در تجهیزات"
- هنگام ارزیابی بر اساس کمیت:
"بهرهوری تجهیزات = حجم تولید ÷ ظرفیت تجهیزات"
انتخاب روش محاسبه به هدف ارزیابی و دادههای موجود بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر آن را بر اساس ارزش پولی ارزیابی کنید، برای تحلیل میزان کمک سرمایهگذاری به سودآوری شرکت مناسب است. از سوی دیگر، ارزیابی مبتنی بر حجم برای تحلیل دقیق کارایی استفاده از ظرفیت در یک تأسیسات خاص بهترین گزینه است.
چرا شاخصهای بهرهوری در تولید مورد نیاز هستند؟
محیط پیرامون صنعت تولید به دلیل تشدید رقابت جهانی، نوسانات قیمت مواد اولیه، کمبود نیروی کار و موارد دیگر، هر ساله سختتر میشود. در چنین شرایطی، بهبود بهرهوری برای دستیابی به رشد پایدار شرکتها ضروری است. درک دقیق وضعیت فعلی بر اساس دادههای عینی و کمیشده و برنامهریزی و اجرای اقدامات بهبود، تخصیص کارآمد منابع مدیریتی را امکانپذیر میسازد. در اینجا، توضیح خواهیم داد که چرا شاخصهای بهرهوری در صنعت تولید ضروری هستند.
-
برای شفافسازی و بهبود بهرهوری دلیل اصلی نیاز به شاخصهای بهرهوری در صنعت تولید، شفافسازی و بهبود بهرهوری است. موضوعاتی که کمیسازی نشدهاند، نمیتوانند به درستی مدیریت شوند. با معرفی شاخصهای بهرهوری، میتوانید به طور عینی وضعیت فعلی کارخانه خود را درک کرده و حوزههای بهبود را به وضوح شناسایی کنید. به عنوان مثال، اگر فرآیندی وجود داشته باشد که بهرهوری نیروی کار در آن رو به کاهش است، میتوان علت را تحلیل کرده و اقدامات مناسب را اتخاذ کرد. علاوه بر این، اثرات فعالیتهای بهبود را میتوان به صورت عددی تأیید کرد، که امکان اجرای مؤثر چرخه PDCA (برنامهریزی، اجرا، بررسی، اقدام) را فراهم میکند. شاخصهای بهرهوری ابزار مهمی برای نمایان ساختن مسائل نامرئی هستند. اندازهگیری و تحلیل منظم، پایه و اساس فعالیتهای بهبود مستمر خواهد بود و منجر به افزایش رقابتپذیری در سایتهای تولیدی میشود.
-
برای کاهش هزینهها و بهینهسازی منابع شاخصهای بهرهوری در صنایع تولیدی اهمیت دارند زیرا امکان کاهش هزینه و بهینهسازی منابع را فراهم میکنند. از شاخصهای بهرهوری میتوان برای کمیسازی میزان کارایی استفاده از منابع ورودی مانند مواد اولیه، نیروی کار و تجهیزات و شناسایی اتلافها استفاده کرد. به عنوان مثال، با تحلیل بهرهوری مواد و بهرهوری تجهیزات، میتوان اقداماتی برای بهبود موجودی اضافی یا تجهیزات با نرخ بهرهبرداری پایین اتخاذ کرد. علاوه بر این، تحلیل دادهها بر اساس شاخصهای بهرهوری، تخصیص مناسب منابع و بازنگری فرآیند را ترویج میدهد. این امر کارایی کل فرآیند تولید را بهبود میبخشد و نه تنها منجر به کاهش هزینه بلکه به بهبود سودآوری نیز میشود.
-
برای ارزیابی مزیت رقابتی در صنعت شاخصهای بهرهوری ارقام ضروری هستند که شرکتها را قادر میسازند موقعیت خود را در صنعت به طور عینی ارزیابی کنند. با مقایسه شرکت خود با سایر شرکتهای همان صنعت، میتوانید نقاط قوت و ضعف شرکت خود را به وضوح درک کنید. به عنوان مثال، با مقایسه بهرهوری نیروی کار و بهرهوری تجهیزات با میانگین صنعت، میتوانید رقابتپذیری شرکت خود را به صورت کمی ارزیابی کنید. همچنین به شما کمک میکند تا نقاط تمایز خود را از رقبا شناسایی کرده و برنامههای بهبود استراتژیک را توسعه دهید. ارزیابی مزیت رقابتی مهم است زیرا راهنمای کلیدی برای رشد پایدار و افزایش سهم بازار فراهم میکند.
-
برای اطمینان از کنترل کیفیت کامل شاخصهای بهرهوری ارتباط نزدیکی با کنترل کیفیت کامل در تولید دارند. کیفیت و بهرهوری ممکن است در نگاه اول متناقض به نظر برسند، اما با استفاده از شاخصهای مناسب میتوان به هر دو دست یافت. به عنوان مثال، با ترکیب شاخصهای مرتبط با کیفیت مانند نرخ نقص و نرخ دوبارهکاری با شاخصهای بهرهوری، میتوانید اقداماتی را برای افزایش کارایی ضمن حفظ کیفیت شناسایی کنید. به طور مشخص، این شامل تلاش برای بهبود بهرهوری تجهیزات در حالی که نرخ محصولات معیوب نیز افزایش مییابد، و روشهایی برای بهبود بهرهوری نیروی کار ضمن کاهش تغییرات کیفیت از طریق استانداردسازی کار است. نظارت مستمر بر این شاخصها امکان شناسایی زودهنگام مشکلات کیفیت و اجرای اقدامات پیشگیرانه را فراهم میکند. با استفاده از شاخصهای بهرهوری برای کنترل کامل کیفیت، میتوانید هم بهبود رضایت مشتری و هم کاهش هزینه را به دست آورید.
-
برای توسعه استراتژیهای مدیریت مبتنی بر داده شاخصهای بهرهوری برای ارائه شواهد عینی هنگام تدوین استراتژیهای کسبوکار در صنعت تولید ضروری هستند. با تدوین استراتژیها بر اساس شاخصهای کمیشده به جای تصمیمگیری بر اساس تجربه و شهود سنتی، میتوان تصمیمات مدیریتی قابل اعتمادتری اتخاذ کرد. به عنوان مثال، با تحلیل شاخصهایی مانند بهرهوری نیروی کار و بهرهوری تجهیزات، میتوانید حوزههای سرمایهگذاری و فرآیندهایی که نیاز به بهبود دارند را شناسایی کنید. در صنعت تولید، تصمیمگیری مبتنی بر داده برای پاسخ سریع به تغییرات در محیط بازار و نیازهای متنوع مشتریان ضروری است. شاخصهای بهرهوری به شما امکان میدهند شرایط کسبوکار را در زمان واقعی درک کرده و استراتژی خود را در پاسخ به تغییرات تنظیم کنید. علاوه بر این، شاخصهای بهرهوری اطلاعات ضروری برای تدوین برنامههای سرمایهگذاری میانمدت تا بلندمدت و استراتژیهای توسعه منابع انسانی هستند.
-
برای تعیین اهداف عددی مشخص شاخصهای بهرهوری برای شرکتها مهم هستند تا اهداف عددی مشخصی تعیین کرده و میزان دستیابی به آنها را اندازهگیری کنند. با تعیین اهداف مشخص و کمیشده به جای اهداف انتزاعی، شرکتها میتوانند فعالیتهای بهبود را با جهتگیری روشن ترویج دهند. به عنوان مثال، تعیین یک هدف مشخص مانند “بهبود بهرهوری نیروی کار به میزان ۱۰٪ نسبت به سال قبل” تلاشهای در محل را تقویت خواهد کرد. همچنین میتوانید از آن برای تدوین یک برنامه اقدام برای دستیابی به اهداف خود و بررسی منظم پیشرفت خود استفاده کنید. علاوه بر این، میتوانید میزان دستیابی به هدف را ارزیابی کنید، عوامل موفقیت و مسائل را شناسایی کرده و از این نتایج در چرخه بهبود بعدی استفاده کنید. تعیین اهداف عددی مشخص با استفاده از شاخصهای بهرهوری برای یکسانسازی جهتگیری کل سازمان و دستیابی به بهبودهای پایدار بهرهوری ضروری است.
نمونههایی از استفاده از شاخصهای تولید
با تعیین و استفاده از شاخصهای بهرهوری مناسب، شرکتها میتوانند فرآیندهای تولید خود را بهینه کرده و رقابتپذیری خود را افزایش دهند. با درک دقیق وضعیت فعلی از طریق شاخصها و شناسایی حوزههای بهبود، میتوان اقدامات مؤثری اتخاذ کرد. در زیر، چند نمونه مشخص از نحوه استفاده از شاخصهای بهرهوری در صنعت تولید را معرفی میکنیم. از این نمونهها به عنوان مرجع استفاده کنید و آنها را برای بهبود بهرهوری شرکت خود به کار بگیرید.
-
استراتژی کسبوکار شاخصهای بهرهوری شرکتهای تولیدی را قادر میسازد تا هنگام تدوین استراتژیهای کسبوکار، تصمیمات مبتنی بر دادههای عینی اتخاذ کنند. به عنوان مثال، بر اساس نتایج تحلیل بهرهوری نیروی کار و بهرهوری تجهیزات، میتوانید تصمیمات استراتژیک مانند موارد زیر را اتخاذ کنید:
- تصمیمگیری در مورد انجام سرمایهگذاریهای جدید و مقیاس سرمایهگذاری
- توسعه برنامههای توسعه منابع انسانی و استخدام
- بازنگری ترکیب محصولات و تصمیمگیری در مورد جهتگیری توسعه محصولات جدید
- بررسی بهینهسازی پایگاههای تولید و توسعه در خارج از کشور
همچنین میتوانید شاخصهای بهرهوری خود را با شاخصهای رقبا و میانگینهای صنعت مقایسه کنید تا نقاط قوت و ضعف شرکت خود را به طور عینی ارزیابی کنید. امکان توسعه استراتژیهای رشد میانمدت تا بلندمدت و استراتژیهای تمایز وجود دارد. علاوه بر این، با تحلیل منظم شاخصها، میتوانید استراتژی خود را به سرعت در پاسخ به تغییرات شرایط بازار تنظیم کنید.
-
تحلیل مالی شاخصهای تولید را میتوان با شاخصهای مالی برای تحلیل مالی ترکیب کرد. این به شما امکان میدهد کارایی مدیریت و ساختار درآمد شرکت را به طور عینی ارزیابی کرده و نقاط قوت و ضعف مالی آن را روشن کنید. نمونههایی از نحوه استفاده از شاخصهای بهرهوری در تحلیل مالی عبارتند از:
- تحلیل سودآوری بر اساس میزان ارزش افزوده و نرخ ارزش افزوده
- ارزیابی تعادل بین هزینههای نیروی کار و سود با استفاده از نرخ توزیع نیروی کار (Labor distribution rate)
- تحلیل بهرهوری سرمایه برای اندازهگیری کارایی سرمایهگذاری
- تأیید مناسب بودن سرمایهگذاری از طریق نسبت تجهیزات به نیروی کار
با انجام منظم تحلیل مالی با استفاده از شاخصهای بهرهوری، میتوانید مسائل مدیریتی را زود شناسایی کرده و تصمیمات استراتژیک اتخاذ کنید.
-
بهبود کسبوکار شاخصهای بهرهوری پایه و اساس فعالیتهای بهبود عملیاتی در سایتهای تولیدی را تشکیل میدهند. با استفاده از شاخصهای تولید، میتوان حوزههای مشخصی برای بهبود شناسایی کرده و اقدامات مؤثری اتخاذ کرد. در زیر چند نمونه از نحوه استفاده از شاخصهای بهرهوری برای بهبود عملیات کسبوکار آورده شده است:
- بهبود یا جایگزینی تجهیزات ناکارآمد با اندازهگیری نرخ بهرهبرداری تجهیزات
- بهینهسازی روشهای عملیاتی استاندارد از طریق تحلیل زمان کار
- پیشنهاد اقدامات بهبود کیفیت از طریق تحلیل همبستگی بین نرخ نقص و بهرهوری
- شناسایی و حذف “گلوگاهها” از طریق تحلیل بهرهوری برای هر فرآیند
به عنوان مثال، در یک شرکت تولیدی، تحلیل شاخصهای بهرهوری نیروی کار نشان داد که کارایی کار در فرآیندهای خاصی پایین است. با بازنگری رویههای کاری و ارائه آموزش به کارکنان، بهرهوری کلی بهبود یافت. همچنین مواردی وجود داشته است که تحلیل بهرهوری تجهیزات به شناسایی تجهیزات فرسوده کمک کرده و برنامههای نوسازی استراتژیک تدوین شده است. بهبودهای کسبوکار با استفاده از شاخصهای بهرهوری موقتی نیستند، بلکه در ایجاد یک چرخه بهبود مستمر مؤثر هستند.
نکاتی که هنگام هدفگذاری برای بهبود بهرهوری باید در نظر داشت
بهبود بهرهوری برای تقویت رقابتپذیری شرکت ضروری است، اما نکاتی وجود دارد که هنگام انجام این تلاش باید در نظر داشت. برای اطمینان از بهبود پایدار با رویکرد صحیح، به موارد زیر توجه کنید:
- به طور منظم پیشرفت را مدیریت کرده و اثربخشی را تأیید کنید.
- با یک محدوده محدود، مانند یک خط تولید یا فرآیند خاص، شروع کنید.
- همکاری کارکنان میدانی (on-site) را جلب کنید.
با در نظر گرفتن این نکات، تلاشهای بهبود بهرهوری شما مؤثرتر خواهد بود و قادر خواهید بود یک چرخه بهبود پایدار ایجاد کنید. بیایید نگاهی دقیقتر به هر نکته بیندازیم.
-
به طور منظم پیشرفت را مدیریت کرده و اثربخشی را تأیید کنید هنگام کار برای بهبود بهرهوری، مدیریت منظم پیشرفت و تأیید اثربخشی کلید موفقیت است. پس از تعیین اهداف، صرفاً انجام فعالیتهای بهبود کافی نیست. مهم است که اثربخشی ابتکارات خود را از طریق نظارت برنامهریزی شده به صورت کمی ارزیابی کرده و در صورت لزوم اصلاح مسیر انجام دهید. به طور مشخص، روند شاخصهای بهرهوری در جلسات منظم هفتگی یا ماهانه بررسی میشود و میزان دستیابی به هدف ارزیابی میگردد. به عنوان مثال، ایجاد یک داشبورد از شاخصهای کلیدی مانند بهرهوری نیروی کار و بهرهوری تجهیزات و درک وضعیت در محل به صورت لحظهای مؤثر است. علاوه بر این، هنگام تأیید اثربخشی، فقط اعداد را بررسی نکنید، بلکه رابطه علت و معلولی بین فعالیتهای بهبود و افزایش بهرهوری را تحلیل کنید. با تحلیل از دیدگاه “چرا بهرهوری بهبود یافت؟” یا “چرا نتوانستیم به اهدافمان برسیم؟”، میتوان از نتایج در چرخه بهبود بعدی استفاده کرد. با مدیریت منظم پیشرفت و تأیید نتایج، میتوانید چرخه PDCA را ادامه دهید و به بهبودهای پایدار بهرهوری دست یابید.
-
با یک محدوده محدود، مانند یک خط تولید یا فرآیند خاص، شروع کنید برای موفقیت، مهم است که هر ابتکار بهبود بهرهوری را با یک محدوده محدود شروع کنید. هدف قرار دادن همزمان همه فرآیندها و خطوط تولید بسیار پرهزینه و زمانبر خواهد بود و این خطر وجود دارد که فعالیتهای بهبود متوقف شوند. یک رویکرد مؤثر این است که با تمرکز بر یک خط تولید یا فرآیند خاص شروع کنید و سپس به صورت کوچک آغاز کنید تا تجربیات موفقیتآمیز ایجاد شود. به عنوان مثال، با شروع از حوزههایی که بهبود در آنها مؤثرتر است، مانند فرآیندهایی با نرخ بالای نقص کیفیت یا فرآیندهایی که گلوگاه تولید هستند، میتوانید در مدت زمان کوتاهی به نتایج برسید. علاوه بر این، با استفاده از نمودار پارتو یا ابزارهای دیگر، میتوانید مشکلاتی را که بخش بزرگی از کل را تشکیل میدهند (رتبه A) اولویتبندی کنید، که در دستیابی به حداکثر نتایج با حداقل تلاش مؤثر است. سپس، با انباشت داستانهای موفقیت و موارد شکست و گسترش تدریجی دامنه بهبودها، میتوانیم در نهایت بهرهوری کل کارخانه را بهبود بخشیم. برای مدیران و مدیران کارخانه مهم است که این رویکرد “مبتنی بر اولویت” را برای استفاده مؤثر از منابع محدود اتخاذ کنند.
-
جلب همکاری کارکنان میدانی (On-site cooperation) ایجاد همکاری در محل (میدانی) برای موفقیت هر ابتکار بهبود بهرهوری ضروری است. مهم نیست که چقدر اقدامات بهبود عالی ارائه دهید، اجرای مؤثر آنها بدون درک و همکاری کارکنان میدانی که واقعاً کار را انجام میدهند، دشوار خواهد بود. بنابراین ابتدا باید هدف و اهمیت بهبود بهرهوری را به روشنی به کسانی که در خط مقدم هستند، منتقل کرده و درک مشترکی ایجاد کنید. به عنوان مثال، با به اشتراک گذاشتن هدفی مانند “کاهش کارهای غیرضروری و ایجاد محیطی که در آن زمان صرف کارهای با ارزش افزوده بالا شود” به جای “صرفاً سریعتر کردن کار”، میتوانید مشارکت مثبت در محل را تشویق کنید. همچنین ایجاد سیستمی که به طور فعال پیشنهادات بهبود از میدان را در بر گیرد، مؤثر است. کارکنان میدانی بسیاری از حوزههای بهبود را در کار روزانه خود متوجه میشوند و با استفاده از دانش آنها، میتوان بهبودهای بسیار مؤثری انجام داد. علاوه بر این، ایده خوبی است که نتایج فعالیتهای بهبود را به درستی ارزیابی کرده و بازخورد را به میدان ارائه دهید. به اشتراک گذاشتن داستانهای موفقیت، انگیزه برای فعالیتهای بهبود مستمر را افزایش میدهد و منجر به بهبودهای پایدار بهرهوری میشود.
از معیارهای بهرهوری برای ایجاد بهبودهای مستمر استفاده کنید
در صنعت تولید، شاخصهای بهرهوری نقش مهمی در جنبههای مختلف مانند بهبود کارایی کسبوکار، کیفیت و کاهش هزینه ایفا میکنند. با استفاده صحیح از شاخصهای مختلف توضیح داده شده در این مقاله، میتوانید در زمینههای گستردهای از جمله برنامهریزی استراتژی کسبوکار، تحلیل مالی و بهبود کسبوکار به نتایج دست یابید. با این حال، برای موفقیت، ابتکارات بهبود بهرهوری نیازمند نظارت منظم بر پیشرفت و آزمایش اثربخشی، رویکرد هدفمند و همکاری در محل (میدانی) است. با در نظر گرفتن این نکات و اجرای چرخه بهبود مستمر، میتوانید مزیت رقابتی بلندمدتی ایجاد کنید.
جمعبندی: از دانش شاخصها تا طوفان بهرهوری در عمل
همانطور که در این مقاله به تفصیل بررسی شد، درک و بهکارگیری صحیح شاخصهای بهرهوری، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای بقا و رشد در صنعت رقابتی امروز است. توانایی «تبدیل همهچیز به آمار و ارقام» – از فرآیندهای تولید گرفته تا تخصیص منابع و محاسبه دقیق هزینهها – سنگ بنای شناسایی و حذف اتلافها، بهینهسازی عملیات و در نهایت، جهش در بهرهوری کلی کارخانه محسوب میشود.
اما دانش تئوری این شاخصها تنها اولین قدم است. چالش اصلی در پیادهسازی یک سیستم اندازهگیری جامع و کاربردی، تحلیل مداوم دادهها و تبدیل آنها به اقدامات بهبود مؤثر نهفته است. اینجاست که نیاز به یک نقشه راه عملی و همراهی تخصصی احساس میشود.
برای مدیران و کارآفرینانی که مصمم به ایجاد تحولی واقعی و اندازهگیریپذیر در مجموعهی خود هستند، «دوره توفان تولید» طراحی شده است. این بوتکمپ فشرده ۴ روزه، به شما نمیآموزد که چرا اندازهگیری مهم است (چرا که این را اکنون میدانید)، بلکه به شما نشان میدهد که چگونه هر جنبهای از کسبوکارتان را به شاخصهای دقیق و قابل سنجش تبدیل کنید تا هزینهها را آشکار، اتلافها را ریشهکن و بهرهوری را به حداکثر برسانید.
وجه تمایز این دوره، تنها در آموزش متمرکز آن نیست؛ بلکه در تعهد عملی به نتیجه است. با ۹۰ روز مشاوره و کوچینگ اختصاصی پس از بوتکمپ، ما شما را در مسیر پیادهسازی آموختهها گامبهگام همراهی میکنیم و با اطمینان، افزایش حداقل ۱۰ درصدی بهرهوری کارخانه شما را در طی همین ۹۰ روز تضمین میکنیم.
اگر آمادهاید از بحثهای نظری فراتر رفته و شاهد طوفانی از بهبودهای عملی و مبتنی بر داده در سازمان خود باشید، «دوره توفان تولید» نقطه شروع تحول شماست.
همین حالا برای پیوستن به جمع متخصصان بهرهوری و تضمین افزایش ۱۰٪ کارایی کارخانه خود اقدام کنید. برای دریافت اطلاعات کامل دوره و ثبتنام فوری، روی لینک زیر کلیک کنید:
دیگر مقالات ناب
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0